یاسمن هشیار؛ اکرم کلیدری
چکیده
آیا انسان در عین حال که میداند عملی نادرست است به انجام آن مبادرت میورزد؟ پاسخ سقراطی ـ افلاطونی به این سوال منفی است. به نظر ایشان شرط لازم و کافی برای عمل درست و فضیلتمندانه علم به درستی آن است. مفهوم مخالف این آموزه، هم از طرف فلاسفه و هم از دید مردم عادی مورد تردید واقع شده است. افراد بسیاری را میبینیم که در حالی که میدانند عملی ...
بیشتر
آیا انسان در عین حال که میداند عملی نادرست است به انجام آن مبادرت میورزد؟ پاسخ سقراطی ـ افلاطونی به این سوال منفی است. به نظر ایشان شرط لازم و کافی برای عمل درست و فضیلتمندانه علم به درستی آن است. مفهوم مخالف این آموزه، هم از طرف فلاسفه و هم از دید مردم عادی مورد تردید واقع شده است. افراد بسیاری را میبینیم که در حالی که میدانند عملی اخلاقا نادرست است، به انجام آن مبادرت میکنند. این پدیده متداول را چگونه میتوان تبیین کرد؟ در این مقاله به تبیین کانت در این خصوص پرداخته شده است. این بررسی عمدتا با محوریت کتاب دین در محدوده عقل تنها، با نگاهی گذرا به بنیادگذاری و در مواضعی مقایسه با آراء افلاطون و ارسطو صورت گرفته است. ترتیب مطالب به این صورت است که پس از تعریف عمل اخلاقا نادرست (شر بنیادی) و به زمینههای خیر و شر در انسان پرداخته شده و پس از آن به تبیین کانت از انتخاب شر و نسبت این انتخاب با علم به نادرستی آن بررسی شده و سرانجام نسبت آن با آراء دو فیلسوف بررسی و نتیجهگیری شده است.